diary

ساخت وبلاگ

میشه همزمان ، هم یک نفر رو دوست داشت و هم ازش متنفر بود؟:/

خیلی خستم...

ذهنم خیلی افسار گسیخته شده ... در حدی که وقتی یکی باهام حرف میزنه، فقط دو سه کلمه اولش رو گوش میدم و بعد غرق میشم تو افکار خودم ...

دلم میخواد چند روز فقطططط بخوابم !

diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 12:45

چرا اینجوریه؟یا شایدم برای من اینجوریه!یمدت بود از فکرش درومده بودم حتی یه حس ریز تنفری هم پیدا کرده بودم... و دقیقا تو اون روزی که فکر میکردم خیلی ازش متنفرم، باهاش روبه رو شدم ... و شد آنچه شد ! دوباره همون اش و همون کاسه ...همیشه همینطوری بوده، تا وقتی مدام کلیک کردم رو یه چی نه تنها بدستش نیاوردم، بلکه روز به روز ازم دورتر هم شده اما برعکس به محض اینکه رهاش میکنم، کم کم سمتم میاد ... کلا هر چیزی ها! مثلا موقعیت شغلی، یه کراش، یه هدف و...‌چقدر هم نگاه بعضیا سنگینه ... چقدر معذب شدم . اینکه نمیتونم بفهمم تو نگاهشون چیه دقیقا، کلافم میکنه ! انگار اونا یه چیزیو میدونن که من نمیدونم ..."دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگهدوباره این دل دیوونه واست دلتنگه"چقدر این اهنگ شادمهر رو دوست دارم ... diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 12:45

به نام خدا : خسته شدم !بله واقعا خسته شدم ... این تابستون برنامم خیلی فشردست. مجموعه‌ای از کار، درس و دیگر هیچ !تفریحم شده اهنگ گوش دادن، کتاب خوندن و گاهی خرید کردن، تازه اونم اگه برسم برم بازار ... وگرنه عملا با این برنامه کاری فشرده هیچ راه گریزی نیست حتی برای یک سفر ...خیلی سخته برام که سرکلاس جدی و سختگیر باشم. اینکه دلم نمیاد به کنار، ولی اینکه احساس میکنم اونقدر به مرور زمان این مطالب پیش افتاده براشون تکرار میشه که بالاخره ملکه ذهنشون میشه باعث شده این رویه ملایم بودن در من بوجود بیاد ...امروز، آف بودم و مختص خودم بودم :استخر رفتمخرید کردمو خب روحیم کمی بهتر شد ...صبح، دیروز و روز قبلش واقعا داغون بودم. چرا انقدر سخت پیدا میشن ادمایی که قابل اعتماد باشن؟ diary...
ما را در سایت diary دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : justtmee00 بازدید : 51 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 12:45